بخشی از متن فایل word مقاله بررسي برخي شباهتهاي فرازباني از ديدگاه ابن خلدون و چامسکي :
سال انتشار : 1394
تعداد صفحات :34
زبان بشر پدیدهای است چندان پیچیده که بررسی ماهیت واقعی آن مورد مطالع متفکران در قرون مختلف بوده است. از جمل این متفکران، عبدالرحمن بن خلدون، دانشمند توانمند مسلمان، است که در «مقدم» مشهورش، در قالب تفکرات جامعه شناختی خویش، نظریهای باعنوان «ملک زبانی» را مطرح مینماید. وی بر این باور است که کودک از توانایی فطری برای فراگیری زبان برخوردار است و این توانایی را کیفیتهایی تدریجی میداند که یکباره پدیدنمیآید. از سوی دیگر، نوام چامسکی، زبانشناس معاصر امریکایی، در پی ابن خلدون به نظریهپردازی پیرامون توانش زبانی پرداخته است. او نیز این قابلیت را بخشی ذاتی از ذهن انسان برشمرده و برای ذهن بشر مجموعهای از اصول و شاخصهای دستور زبانی را قائل میشود. نتایج حاصل از این پژوهش تطبیقی، علاوه بر تبیین تفاوتها و شباهتها، بیانگر این مطلب است که اندیش توانش زبانی را نخستین بار قرنها پیش ابن خلدون مطرح کرده و باید او را بنیانگذار این نظریه دانست.