بخشی از متن فایل word مقاله چندصدايي و چندشخصيتي در رمان پسامدرن ايران با نگاهي به رمان اسفار کاتبان از ابوتراب خسروي :
سال انتشار : 1391
تعداد صفحات :52
اسفار کاتبان از ابوتراب خسروی، به اعتبار حضور صداهای چندگانه شخصیتها باهم و درهم، متنی چندصدایی تلقی میشود. چندصدایی اصطلاحی است که باختین برای اشاره به رمانهای داستایفسکی از آن استفاده کرد، که، در آنها، شخصیتها به گونهای به مکالمه با هم میپردازند. در رمانهای پیشامدرن، راوی گوینده مسلط در کل متن بود که اجازه هیچگونه ابراز عقیدهای را به شخصیتها نمیداد. در دوره مدرن، این تسلط کامل راوی از بین میرود و برابری قدرت شخصیتها و راوی را در بیان عقایدشان شاهدیم. حال در دوره پسامدرن، این برابری بهاستقلال کامل شخصیتها در متن بدل میشود و شخصیتها حتی گاه از راوی/ نویسنده رمان نافرمانی میکنند. به اینترتیب، متن شاهد حضور آواهای متعدد میشود و، از طریق چندصدایی، سرشت متکثرگونه فضای پسامدرنیستی را مینمایاند. حال سؤال این است که چندصدایی چگونه در متن تجسم یا، به عبارتی، متنیت مییابد. بر این اساس، در این مقاله، تأکید روی بازتاب ذهنیت شخصیتها در زبان آنهاست. بنابراین، با بررسی ترکیب و رقابت انواع متفاوت شخصیتها و نیز حضور دیگر شخصیتها در ذهن یک شخصیت، چگونگی شکلگیری کانونیسازی درونهگیریشده و تأثیر آن در ایجاد چندصدایی متن نشان داده خواهد شد. با توجه به متنهای نمونهای که در بخش تحلیل دادهها آورده شده، ما نه تغییر مدام زاویه دید بلکه حضور کانونیسازهای چندگانه را شاهدیم که کانونیشوندههای دیگر را در خود جمع میکند. این کانونیشوندهها گاهی افراد دیگریاند و گاهی خودِ دیگرِ کانونیساز. بنابراین، هنگام بازگویی مطالب از زبان کانونیسازِ چندگانه، ضمیرهای اولشخص و سومشخص را میبینیم که از جانب خودِ کانونیساز برای اشاره به خود بهکار میرود: خودِ عینی و خودِ ذهنیاش، یعنی ضمیرهای «من» و «او». بدینترتیب، صداهای متفاوت تأثیر زبانی خود را در متن تجسم میبخشند و متن، بهواسطه چندشخصیتیِ حاصل از این خودهای متفاوت، چندصداییبودن خود را متجلی میسازد.