بخشی از متن پاورپوینت ابوالحسن هيثمي :
ابنحجر شهابالدین احمد بن محمد هیتمی سعدی انصاری
اِبْنِ حَجَرِ هَیْتَمی، شهاب الدین ابوالعباس احمد بن بدرالدین محمد بن شمسالدین محمد بن نورالدین علی بن حجر هیتمی سعدی انصاری (رجب 909-974ق/ 1503-1567م)، فقیه، عالم و مؤلف پرکار شافعی است.
فهرست مندرجات
2 - شرح حال و اساتید
3 - مرتبه والایی علمی
4 - نظر به رد شیعه
5 - انتقاد شدید علما
6 - شاگردان
7 - آثار
7.1 - آثار چاپی
7.2 - آثار خطی
8 - فهرست منابع
9 - پانویس
10 - منبع
نسب
نسبتهای هیتمی و سعدی از محله ابوالهیتم در ایالت غربیه و قبیله بنی سعد در ایالت شرقیه مصر گرفته شده است. اگر چه خانواده او را از انصار شمردهاند، اما او از افزودن نسبت انصاری به نام خویش خودداری میکرد. جدّ بزرگ او که اصلاً از اهالی سَلمُنت
[1] یاقوت حموی، معجم البلدان، ج3، ص238.
بود، چون کم سخن میگفت، حَجَر لقب یافت و ابوالعباس نیز از همین روی به ابن حجر معروف شد.شرح حال و اساتید
ابن حجر در کودکی قرآن و قدری از منهاج نَوَوی را حفظ کرد و چون پدرش و سپس جدش حجر درگذشتند، سرپرستی او را دو دانشمند بزرگ آن روزگار شمسالدین ابن ابی الحمایل (د 932ق/ 1526م) و شمسالدین شناوری که از استادان پدرش بودند، به عهده گرفتند. وی پس از فراگرفتن مقدّمات در اوایل 924ق که حدود 14 سال داشت، به جامعالازهر رفت و با وجود خردسالی با دانشمندان مصر همنشین شد و از شاگردان ابن حجر عسقلانی که بزرگترین آنان شیخ الاسلام زکریّا بود دانش آموخت.
[2] مقدمه الفتاوی (نک: ابن حجر در همین مآخذ)، ج1، ص3.
نویسنده مقدمه الفتاوی ابن حجر[3] احمد ابن حجر هیتمی، الفتاوی الکبری الفقهیه، ج1، ص4، بیروت، 1403ق/ 1983م.
نام چند تن از دیگر استادان او از جمله عبدالحق سنباطی (د 931ق/ 1525م) و محمد بن سالم طبلاوی (د 966ق/ 1559م) را آورده است. ابن حجر، خود در معجم مشایخ نام استادان خویش را ذکر کرده و نام بعضی از آنان نیز در النور السافر عیدروس[4] احمد ابن حجر هیتمی، الفتاوی الکبری الفقهیه، ص259-26 ، بیروت، 1403ق/ 1983م.
آمده است. در اواخر 929ق در حالی که هنوز 20 سالش تمام نشده بود، از رملی و طبلاوی و دیگران اجازه افتاء و تدریس گرفت[5] مقدمه الفتاوی (نک: ابن حجر در همین مآخذ)، ج1، ص3.
و در دانشهای گوناگون چون تفسیر، حدیث، کلام، اصول و فروع فقه، فرایض (تقسیم ارث)، حساب، ادبیات، منطق و تصوف سرآمد گشت.[6] عبدالقادر عیدروس، النور السافر، ج1، ص260، بیروت، 1405ق/ 1985م.
در 932ق/ 1526م با مساعدت شناوی با خواهرزاده او ازدواج کرد. در 933 ق به حج رفت و سال بعد نیز در مکه ماند. در آن سال به اندیشه تألیف در موضوع فقه افتاد و چون به مصر برگشت متن الروض ابن مقری (د 837ق/ 1434م) را اختصار و شرح کرد. در 940ق دوباره به حج رفت و در مکه مقیم شد و به تألیف، افتاء و تدریس مشغول گشت[7] مقدمه الفتاوی (نک: ابن حجر در همین مآخذ)، ج1، ص3.
و سرانجام همانجا درگذشت و در معلاه در آرامگاه طبریین دفن شد.[8] عبدالقادر عیدروس، النور السافر، ج1، ص258، بیروت، 1405ق/ 1985م.
مرتبه والایی علمی
ابن حجر در روزگار خویش از مرتبه والایی برخوردار بود، چنانکه در سرزمین حجاز ائمه وقت به او اقتدا میکردند.
[9] عبدالقادر عیدروس، النور السافر، ج1، ص259، بیروت، 1405ق/ 1985م.
او را ناشر علوم امام شافعی خواندهاند.[10] عبدالقادر عیدروس، النور السافر، ج1، ص258، بیروت، 1405ق/ 1985م.
مسائل فقهی را از بلاد دور همچون ملیبار (مالابار) و کالیکوت هند از او میپرسیدهاند[11] سید، خطی، ج2، ص161.
و همایون پادشاه مغولی هند از او خواست تا کتابی در ردّ بدگویان معاویه تألیف کند.نظر به رد شیعه
ابن حجر، چنانکه در ذکر آثار او یاد خواهیم کرد، مطالبی در فضایل و مناقب اهل بیت نوشته، اما بیشتر به ردّ شیعه نظر داشته است. او به معاویه ارادت میورزیده، چنانکه یکی از تألیفات خود را به او اختصاص داده، و به نفی کفر یزید هم بیعلاقه نبوده است.
انتقاد شدید علما
نظریات ابن حجر مورد انتقاد شدید علمای عصر قرار میگرفت و گاهی این انتقاد به سر حدّ تکفیر میرسید، چنانکه هنگام تألیف قواطع الاسلام در 942ق/ 1535م علما، فتاوای او را کفر شمردند. همچنین ابن زیاد، مفتی زَبید (د 975ق/ 1568م) به کتاب قرّه العین او خرده گرفت. ابن حجر در هر دو مورد کتابهایی در دفاع از خویش نوشت که در آثار او ذکر شده است. غزّی شعری منسوب به او را نقل کرده و آن را رکیک خوانده است.
[12] نجمالدین غزی، الکواکب السائره، ج3، ص112، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، 1959م.
ابن حجر علاوه بر آنکه در اغلب آثارش شیوه منتقدانه دارد، صریحاً به ردّ آرای بعضی از علما میپردازد که در بحث آثار او به شرح آنها خواهیم پرداخت.شاگردان
از شاگردان ابن حجر، برهان بن احدب
[13] عبدالحی ابن عماد، شذرات الذهب، قاهره، 1351ق.
و محمد بن عبدالعزیز زمزمی مفتی مکه[14] نجمالدین غزی، الکواکب السائره، ج3، ص111، به کوشش جبرائیل سلیمان جبور، بیروت، 1959م.
را نام بردهاند.آثار
ابن حجر مؤلفی پرکار بود و در زمینههای قرائت، فقه شافعی، حدیث، کلام، ادبیات، تعلیم و تربیت، تصوف و جز آنها به تألیف پرداخت.
آثار چاپی
1. اتمام النعّمه الکبری علی العالم بمولد سید ولد آدم . این کتاب در 1404ق/ 1984م در استانبول به چاپ رسیده است. قس: تحفه الاخبار فی مولد المختار که در دمشق ، 1283ق منتشر شده است.
[15] سرکیس، خطی.
. اعلام بقواطع الاسلام . این کتاب در توجیه مسألهای است که در 942م در مکه فتوا داده بوده و بعضی از علما بر او اعتراض نموده و تکفیرش کرده بودند. این کتاب در مصر (1293ق) و نیز در ذیل زواجر چاپ شده است.
3. تحفه المحتاج فی شرح المنهاج ، در فقه شافعی. این کتاب شرحی است بر منهاج الطالبین محییالدین نووی (د 676ق/ 1277م) (مصر، 1282، 1290، 1315ق). 4. تطهیر الجنان و اللسان عن الخطور و التفوّه بثلب سیدنا معاویه ابن ابی سفیان ، در ستایش معاویه. این کتاب در مصر (1307ق) در حاشیه الصواعق ، و در بیروت (1405ق/ 1985م) مستقلاً به چاپ رسیده است.
5. الجوهر المنظم فی زیاره القبر المکرم . در این کتاب آداب زیارت پیامبر بر مشرب صوفیان و دفاع از آن بیان شده است ( مصر ، 1279، 1309ق).
6. حاشیه بر ایضاح نووی در مناسک (مصر، 1323، 1329ق، 1969م).
7. الخیرات الحسان فی مناقب الامام الاعظم ابی حنیفه النعمان (مصر، 1305ق). مؤلف در این کتاب به ردّ مطاعن غزالی پرداخته است.
8. الزواجر عن افتراف الکبائر، مجموعهای است از احادیث درباره گناهان کبیره (مصر، 1284، 1310، 1331ق).
9. شرح قصیده البرده (مصر، 1322ق).
10. شرح بر مختصر المقدمه الحضرمیه از عبدالله بن عبدالرحمان حضرمی (مصر، 1301، 1303، 1309ق).
11. الصواعق المحرقه فی الرّدّ علی اهل البِدّع و الزندقه (مصر، 1307ق، لاهور، 1895م). مؤلف در مقدمه کتاب مینویسد که از او خواسته شده بود تا کتابی در حقانیت خلافت ابوبکر و عُمَر بنویسد و در رمضان 950/ دسامبر 1543 به سبب بسیاری شیعیان در مکه از او خواستند تا آن کتاب را در مسجد الحرام اقراء کند. وی بعداً اضافاتی در حقانیت خلفای چهارگانه بر کتاب نوشت و آن را الصواعق المحرقه نام نهاد. از دو کتاب که در رد صواعق تألیف شده اطلاع داریم: البحار المغرقه ، از احمد بن محمد المرتضی (د 1039/