بخشی از متن پاورپوینت ابوايوب انصاري :
ابوایوب خالد بن زید انصاری
اَبواَیّوبِ اَنصاری، خالدبن زید بن کُلَیب بن نجار (د 52ق/ 672م)، از صحابه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) و از اصحاب امام علی (علیهالسلام) است.
فهرست مندرجات
2 - از بزرگان انصار
3 - راویان حدیث
4 - مهماندار پیامبر
5 - شرکت درغزوات
6 - دفاع از امیر المؤمنین
7 - رشادتهای اعجابانگیز
8 - وصیت به هنگام احتضار
9 - دفن در کنار دیوار
10 - شخصیت رجالی
11 - فهرست منابع
12 - پانویس
13 - منبع
از قبیله خزرج
او به نجار که وابسته به قبیله مشهور خزرج بود، نسب میبرد. مادرش دختر سعد بن قیس بن عمرو بن امرؤالقیس و همسرش دختر زید بن ثابت بود.
[1] محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج3، ص484، بیروت، دارصادر.
[2] یوسف بن عبداللـه ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج2، ص424، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، مکتبه النهضه.
به گفته ابن سعد[3] محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج3، ص484، بیروت، دارصادر.
او پسری به نام عبدالرحمن داشته که نسلی از او باقی نمانده است. همگان گفتهاند که ابوایوب یکی از هفتاد تنی بود که در بیعت دوم عقبه با پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) عهد بستند که دست از حمایت وی برندارند.[4] محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج3، ص484، بیروت، دارصادر.
[5] علی بن محمد ابن اثیر، اسدالغابه، ج2، ص80، تهران، 1377ق.
از بزرگان انصار
نصر بن مزاحم او را یکی از بزرگان انصار و از شیعیان امام علی (علیهالسلام) دانسته است.
[6] نصر بن مزاحم، وقعه صفّین، ج1، ص366، به کوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، 1382ق.
150 حدیث به ابوایوب نسبت داده شده، اما بخاری و مسلم فقط بر 7 حدیث روایت شده از او، اتفاق دارند.[7] یحیی بن شرف نووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ج1، ص177، قاهره، اداره الطباعه المنیریه.
راویان حدیث
در میان راویان او از ابن عباس، بُراء بن عازب، جابر بن سمره، مقدام بن معدی کرب، ابوامامه باهلی، زید بن خالد جُهَنی و شماری دیگر از صحابه یاد شده است. جمعی از تابعین نیز مانند سعید بن مسیب و عروه بن زبیر و عبدالله بن حنین از او حدیث شنیدهاند.
[8] یحیی بن شرف نووی، تهذیب الأسماء و اللغات، ج1، ص177، قاهره، اداره الطباعه المنیریه.
مزّی[9] یوسف بن عبدالرحمن مزی، تهذیب الکمال، ج8، ص67-68، به کوشش بشار عوّاد معروف، بیروت، 1407ق.
فهرستی از نام راویان او را آورده است. ابوایوب را شاعری توانا نیز دانستهاند.[10] محسن امین، اعیان الشیعه، ج6، ص238، به کوشش حسن امین، بیروت، 1403ق.
شاید نسبت شاعری به او، به سبب اشعاری باشد که در نبرد صفین و نیز بعدها در جواب نامه معاویه بن ابیسفیان، سروده است.[11] احمد ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج3، ص48-49، حیدرآباد دکن، 1390ق/ 1970م.
[12] عبدالحمید بن هبه اللـه ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج8، ص44-45، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1960م.
مهماندار پیامبر
آنچه ابوایّوب را در چشم مسلمانان بزرگ ساخته، فرود آمدن پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) به منزل او ــ به رغم اصرار بسیار دیگران ــ پس از هجرت به مدینه بوده است. از اینرو مورخان به اتفاق از او به عنوان مهماندار پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) یاد کردهاند.
[13] عبدالملک ابن هشام، السیره النبویه، ج2، ص141، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، 1375ق/ 1955م.
[14] محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج3، ص484، بیروت، دارصادر.
به گفته بلاذری،[15] احمد بن یحیی بلاذری، فتوح البلدان، ج1، ص20، به کوشش رضوان محمد رضوان، بیروت، 1398ق/ 1978م.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله و سلم) 7 ماه، تا اتمام ساختمان مسجد و منزل، در خانه وی سکنی گزید. مسعودی[16] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج2، ص280، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1965م.
این مدت را 1 ماه و حلبی،[17] علی ابن برهانالدین حلبی، السیره الحلبیه، ج2، ص64، بیروت، مکتبه الاسلامیه.
12 ماه و به قولی 7 ماه ذکر کرده است.شرکت درغزوات
ابوایوب در همه غزوات پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) شرکت داشت و مورخان او را از حاضران در بدر و احد و خندق دانستهاند.
[18] عبدالملک ابن هشام، السیره النبویه، ج2، ص100، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، 1375ق/ 1955م.
وی تنها یک بار، از آن رو که فرماندهی سپاه مسلمانان را مرد جوانی برعهده داشت، از شرکت در جنگ طفره رفت و پس از آن پیوسته از این کار نادم بود.[19] محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج3، ص485، بیروت، دارصادر.
از خلال متون تاریخی، روح اطاعت، وفاداری و احترام خاص او به پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) مشهود است.[20] عبدالملک ابن هشام، السیره النبویه، ج2، ص144، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، 1375ق/ 1955م.
[21] محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج8، ص126، بیروت، دارصادر.
به روایت ابن هشام[22] عبدالملک ابن هشام، السیره النبویه، ج2، ص175، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، 1375ق/ 1955م.
وی به امر پیامبر نهجالبلاغه در اخراج منافقانی که در مسجد مدینه، مسلمانان را استهزا میکردند و برخی از آنان از خویشان وی بودند، پیشقدم شد. براساس بعضی روایات، آیهای از قرآن ([23] نور/سوره24، آیه12.
) در حادثه إفک، اشاره به مدح ابوایّوب و همسرش دارد.[24] عبدالملک ابن هشام، السیره النبویه، ج3، ص316، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، 1375ق/ 1955م.
[25] طبری، تاریخ، ج2، ص617.
بخاری[26] محمد بن اسماعیل بخاری، التاریخ الصغیر، ج1، ص66، به کوشش محمود ابراهیم زاید، بیروت، 1406ق.
او را از جمله پنج تن از انصار میشمارد که در زمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) به جمعآوری قرآن پرداختند. به گفته خطیب بغدادی[27] احمد بن علی خطیب بغدادی، الرحله فی طلب الحدیث، ج1، ص118-119، به کوشش نورالدین عتر، دمشق، 1395ق.
ابوایوب فقط برای استماع حدیث «سترالمؤمن» از عقبه بن عامر، متحمل مشقت سفر از مدینه به مصر شد.دفاع از امیر المؤمنین
ابوایوب پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله و سلم) همراه با 11 صحابی دیگر، به دفاع از خلافت و وصایت علی بن ابیطالب (علیهالسلام) برخاست.
[28] احمد بن محمد برقی، الرجال، ج1، ص63، به کوشش جلالالدین محدّث، تهران، 1342ش.
[29] احمد بن محمد برقی، الرجال، ج1، ص66، به کوشش جلالالدین محدّث، تهران، 1342ش.
از اینرو ابن اثیر[30] علی بن محمد ابن اثیر، اسدالغابه، ج5، ص143، تهران، 1377ق.
وی را از خواص اصحاب علی (علیهالسلام) شمرده است. به هنگام محاصره خانه عثمان توسط مخالفان، مسلمانان نماز را به امامت ابوایوب در مسجد مدینه برپا میداشتند[31] طبری، تاریخ، ج4، ص423.
و همو در زمره شهودی بود که در آن روزها از عثمان پیمان گرفتند تا از آن پس بر طبق کتاب خدا و سنّت پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) عمل کند.[32] احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج4، ص553، ج4، به کوشش احسان عباس، بیروت، 1400ق/ 1979م.
او پس از قتل عثمان از نخستین کسانی بود که دست بیعت به علی (علیهالسلام) داد و انصار را بدان ترغیب کرد.[33] احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ، ج2، ص178، بیروت، 1379ق/ 1960م.
ابوایوب در تمام جنگهایی که علی (علیهالسلام) در آنها درگیر شد، حضور داشت،[34] یوسف بن عبداللـه ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج2، ص425، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، مکتبه النهضه.
[35] علی بن محمد ابن اثیر، الکامل، ج3، ص459.
اما ابن سعد تنها نهروان[36] محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج3، ص484، بیروت، دارصادر.
و واقدی، صفین را ذکر کرده است.[37] محمد ابن حبیب، المحیر، ج1، ص291، به کوشش ا لیختن اشتتر، حیدرآباد دکن، 1361ق/ 1942م.
رشادتهای اعجابانگیز
رشادتهای اعجابانگیز ابوایوب را همه یاد کردهاند.
[38] احمد ابن اعثم، کتاب الفتوح، ج3، ص48-50، حیدرآباد دکن، 1390ق/ 1970م.
در نبرد نهروان، علی (علیهالسلام) وی را به فرماندهی سواره نظام گماشت و پیش از شروع جنگ، او را برای احتجاج با خوارج و نصیحت آنان فرستاد[39] احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص207، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمالالدین شیال، قاهره، 1379ق/ 1959م.
[40] احمد بن داوود دینوری، الاخبار الطوال، ج1، ص210، به کوشش عبدالمنعم عامر و جمالالدین شیال، قاهره، 1379ق/ 1959م.
و هنگامی که از وی پرسیده شد: با اینکه از صحابه بزرگ پیامبری، چگونه در رکاب علی (علیهالسلام) با اهل قبله قتال میکنی؟ پاسخ داد: رسول خدا نهجالبلاغه از ما پیمان گرفت که به همراهی علی (علیهالسلام) با ناکثین و قاسطین و مارقین نبرد کنیم.[41] محمد بن عبداللـه اسکافی، المعیار و الموازنه، ج1، ص37، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، 1402ق/ 1981م.
[42] محمد کشی، معرفه الرجال، ج1، ص172-173، اختیار طوسی، شرح میرداماد استرابادی، قم، 1404ق.
[43] محمد بن مکرم ابن منظور، مختصر تاریخ دمشق لابن عساکر، ج7، ص340، به کوش احمد رایت حمّوش و محمد نساجی العمر، دمشق، 1404ق/ 1984م.
[44] محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج2، ص410، به کوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، 1405ق/ 1985م.
او همچنین در 35ق همراه با گروهی در کوفه شهادت داد که حدیث غدیر را از پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) شنیده است.[45] علی بن محمد ابن اثیر، اسدالغابه، ج5، ص6، تهران، 1377ق.
[46] علی بن محمد ابن اثیر، اسدالغابه، ج5، ص205، تهران، 1377ق.
وی پس از نهروان از سوی علی (علیهالسلام) به امارت مدینه گماشته شد،[47] احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج2، ص382، ج2، به کوشش محمدباقر محمودی، بیروت، 1394ق/ 1974م.
اما بعد از آنکه معاویه در 40ق، بُسر بن ابی ارطاه را با 000 3 مرد جنگی به حجاز فرستاد، ابوایوب مدینه را رها کرد و در عراق به علی (علیهالسلام) پیوست. بُسر پس از هجوم به مدینه و اشغال شهر، خانه او را به آتش کشید.[48] طبری، تاریخ، ج5، ص139.
[49] ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج2، ص602-604، به کوشش جلالالدین محدّث، تهران، 1353ش.
وصیت به هنگام احتضار
ابوایوب پس از شهادت علی (علیهالسلام) بار دیگر برای جنگ به سرحدّات رفت. طبری
[50] طبری، تاریخ، ج5، ص232.
آورده است که یزید بن معاویه در 49ق به قصد جنگ با رومیان رهسپار شد و پاورپوینت ابوايوب انصاري را که سالخورده بود، به همراه برد. چندی بعد در 52ق که قسطنطنیه در محاصره مسلمانان بود، ابوایوب در اثر بیماری درگذشت.[51] محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج3، ص485، بیروت، دارصادر.
[52] علی بن حسن ابن عساکر، التاریخ الکبیر، ج5، ص37، به کوشش عبدالقادر افندی بدران، دمشق، 1332ق.
براساس پارهای روایات، درگذشت او در 50 یا 51ق اتفاق افتاده است.[53] خلیفه بن خیاط، الطبقات، ج1، ص202، به کوشش سهیل زکار، دمشق، 1966م.
[54] علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج3، ص24، به کوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، 1965م.
ابوایوب به هنگام احتضار، به یزید که برای عیادتش آمده بود، چنین وصیت کرد: چون از دنیا رفتم، جسدم را تا آنجا که در خاک دشمن پیش رفتی، به همراه ببر و در آنجا به خاک بسپار.[55] محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج3، ص485، بیروت، دارصادر.
براساس روایتی دیگر، او گفت: از پیامبر خدا شنیدهام که مردی صالح در کنار دیوارهای قسطنطنیه دفن خواهد شد، امیدوارم که آن مرد من باشم.[56] احمد بن محمد ابن عبدربه، العقد الفرید، ج5، ص116، به کوشش عبدالمجید الترحینی، بیروت، 1404ق/ 1983م.
دفن در کنار دیوار
پس از مرگ ابوایوب، یزید بر جنازه وی نماز گزارد و فرمان داد تا در کنار دیوار شهر به خاکش سپارند
[57] محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج3، ص485، بیروت، دارصادر.
و سپس، براساس برخی روایات، سواره نظام را مأمور ساخت، تا با اسبهای خود محل دفن او را لگدکوب و محو کنند تا دشمن نتواند قبرش را بیابد،[58] عبدالله بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، ج1، ص274، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1960م.
اما خبر درگذشت ابوایوب و محل دفن او از دشمن پوشیده نماند و امپراتور روم شایع ساخت که چون مسلمانان بازپس نشینند، قبر او را نبش خواهد کرد و جسدش را طعمه درندگان خواهد ساخت. یزید نیز در برابر، تهدید کرد که در سراسر خاک عرب، یک مسیحی را زنده و یک کلیسا را برپا نخواهد گزارد. این تهدید کارگر افتاد و رومیان را از نیّت خویش منصرف ساخت.[59] عبدالله بن مسلم ابن قتیبه، المعارف، ج1، ص274، به کوشش ثروت عکاشه، قاهره، 1960م.
[60] احمد بن محمد ابن عبدربه، العقد الفرید، ج5، ص117، به کوشش عبدالمجید الترحینی، بیروت، 1404ق/ 1983م.
ابن سعد[61] محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، ج3، ص485، بیروت، دارصادر.
نقل کرده است که قبر او آنچنان مورد احترام رومیان بود که گروهی از آنان خصوصاً درمواقع خشکسالی به زیارت گور او میرفتند و طلب باران میکردند. به گفته ابن عبدربه[62] احمد بن محمد ابن عبدربه، العقد الفرید، ج5، ص117، به کوشش عبدالمجید الترحینی، بیروت، 1404ق/ 1983م.
بعدها بر روی گور او قبهای ساخته شد که تا زمان وی بر جای بوده است. پس از آن تا 857ق/ 1453م که ترکان عثمانی قسطنطنیه را تصرف کردند، قبر او ناشناخته بود. در این تاریخ مزار وی به وسیله آق شمسالدین شیخالاسلام، افسانه گونه شناسانده شد. در